loading...
سایت متفاوت جیز میز | دانلود
Jizmiz بازدید : 412 سه شنبه 14 آذر 1391 نظرات (0)

با سلام
کلاسهای آموزشی سبزه گره زنی آغاز شد !
گره ازدواج
گره کنکور
گره جدایی !
گره ملوانی !
دوبل گره !
گره کور !
با تضمین بروارده شدن آرزو !
(گارانتی تا سیزده سال بعد !)

Jizmiz بازدید : 375 چهارشنبه 08 آذر 1391 نظرات (0)

یادش بخیر. زمان ما هر کی می خواست جوک تعریف کنه جوکس این بود:
اولی: اگه ادیسون برقو اختراع نمی کرد چی می شد؟ دومی: خب معلومه یکی دیگه اختراع می کرد.
غش غش هم می خندیدیم

Jizmiz بازدید : 661 چهارشنبه 08 آذر 1391 نظرات (0)

هیچ وخ یادم نمیره
برا اولین بار که با یه دخدر رفتم کافی شاپ
دخدره پولدار
مام گفتیم جلوش کم نیاریم ماشین بابارو برش داشتیم و رفتیــــــم
کــلٍ پول تو جیبی یه ماهمو دادم کــروات خریدم "وری نایس"
نشـــسته بودیم منم داشتم میگفتم که :
آره بابام یه شاستـــی بلند داره ولــــی خودم چون خیلی رو ملـــی بودن خودرو تاکیید دارم و کلا سعی میکنم آدمی خاکــــــی باشم این پژو زیر پامه
دختره برگش گف : پژو که ملی نیس :/
مام که دیدیم ســـوتیو دادیـــم زودی بحثو عوض کردم
من:آره ه ه یه ویلام داریم تو لواسون 1 هکــتار
دخــدرِ:wOw
من:کاروخونه پوشک مای بی بی برا بابامه
دخـــدرِ:اونکه یه شرکت خارجیه
من: آیییییییییم ساری منظورم پوشک چیک چیک بود :)
هییییی داشتم خالـــی میبـــستم که پســـر عموم با نامزدش اومـــدن
ینـــی از اونی که از روز اول شانسو تقســــیم میکرد شخصن کمال تشکرو دارم
پســرعموم:عــه ببین کـی اینجاس, مانـــی
پســر باز کــه ماشین باباتو برداشتـــی اومدی لاو بترکونی
هیچی دیگه از اون ببعد هــــر وخ دخدره رو میبینم
میگه:
»»»سلام م م مــــای بـــی بــی «««
»»»اون خودرو ملیت کجاس پّ ؟؟؟«««
»»» ینی اون ویلات تو لواسون تو لوزالمعدم «««
منم یه لبخند ژکــــوند تحویلش میـــدمو زود صحـــنه رو تــرک میـــکنم¯\_(ツ)_/¯

Jizmiz بازدید : 459 سه شنبه 16 آبان 1391 نظرات (0)

بعد از یک سال رفتم کچل کردم
اومدم خونه مامانم میگه: وای پسرم چه خوشگل شده قربونش برم
داداشم میگه چرا خودتو شبیه کمونیستا کردی؟
اون یکی داداشمم که خواب بود بیدار شد با قیافه ای کاملا متعجب نگام کرد دوباره خوابید
نوبت بابام که شد :-l
از سر کار اومده میگه ها هـــــا ها سلام کله خربزه ای :D
:-l پدر داریم ما؟
من :-%$&




یه روز از بیرون اومدم رفتم رو تخت خوابیدم..مامان بابام اومدن بالا سرم..مادرم با محبت هرچه تمام دست تو موهام کرد و گفت:الهی قربونش برم....
بعد با یه لحن غم انگیز به بابام گفت:خوب شد دختر نشد وگرنه رو دستمون باد میکرد!!!
:|



اخبار پسر مسی رو نشون داد و گفتن اسمش تیاگو هستش
پسر عموم میگه چقد اسمش شبیه اسم باباشه
میگم چطور؟
میگه اسم خودش لیونل مسیه
اسم بچش تیاگو مسی
خداوکیلی فامیلای ما زیاد سوتی نمیدنا
نمیدونم پسر عموم چرا سنت شکنی کرد؟؟؟؟؟؟؟
‏:دی



رفتم خونه خاله اینام از بیکاری تو پذیرایی نشستم داشتم اطراف و دید میزدم...
بعد پسر خالم همون جور که داشت سیب گاز میزد از کنارم رد شد..
گفت:هان چیه ؟اگه می خوای برو بردار اینجوریم نگاه نکن..
من:)))
پسر خاله:)))
سیب مذکور:)))
چه فک و فامیله مهمون نوازی داریم ما..والله



روز زن بود جلو در خونه وایساده بودم همه زنای محل هم یه گوشه جمع بودنو به هم تبریک میگفتن (تحویل بازاری بود)تویه شلوغی شوهر یکی از همسایه ها اومدو گفت روزتون مبارک مامان منم حول شد برگشت بهش گفت روز شماهم مبارک
شوهر همسایه:(00)
زنای کوچه:D-:
من:(:
مامانم:):
کلاغای روی تیر:D-:
سلامتی همه مادرا



دانشگاه تعطيل شدو من سوار اتوبوس شدم که شانس من يه صندلي خالي بودو منم رفتم نشستم که ديدم يکي از همکلاسيهام که دختر هم هست وايساده منم اومدم تريپ جوانمردي بردارم و بهش گفتم شما بفرماييد جاي من بشينيد:) درون لحظه دختره پشتشو بمن کردو محل نذاشت و من توي جمع ضايع شدم :0 آخه همکلاسي آدم ضايه کن که ما داريم؟



بعد عمري عموم ما رو دعوت کرد ويلاشون تو شمال بعد ديديم فردا صبحش داره يه نهال خيلي کوچيک ميکاره بهش ميگم عمو چرا اينقد نهاله کوچيکه يه ذره بزرگتر ميگرفتي :) گفت عيب نداره دفعه بعدي که بياي نهاله يه درخت تنومند ميشه فکر کنم راست گفت چون ار اون موقع سه سال گذشته و هنوز خبري از ما نميگيره :( آحه فک و فاميل داغونه که ما داريم؟



بابام سر صبح با چشمای خواب آلوده اومده پیش من ، بهش گفتم : سلام صبح بخیر چه خبر ؟
همچین عاقل اندر سفیه نگام کرد گفت:
آخه سر صبی ، من هنوز چشمام باز نشده چه خبری دارم به تو



باور کن راسته راسته هاااا
تلفن خونه زنگ می خورد(منم هیچ وقت تلفنو جواب نمی دم.)بابام به مامانم میگه برو ببین کیه.مامانمم می گه حوصله تلفن جواب دادنو ندارم alaf پاشو برو جواب بده هرکیم بامن کار داره بگو خوابم.رفتم جواب دادم خالم بود بعد کلی تعارف تیکه پاره کردن گفت مامانت خونه اس؟
منم گفتم:خسته بود خوابیده
یهویی مامانم از آشپز خونه داد می زنه نه بیدار شدم خواب نیستم.!!!!!!!!!!
من:|
حالا مامانم گوشیو برداشته به خالم میگه خودم بهش گفته بودم بگو خوابم
تو اون لحظه من:((((((((((
مامانم:)
خالم:|
آخه من چی بگم؟



توتاکسی نشستم با داداش کوچیکم اومدم کرایه بدم زود دس کرد تو جیبش بهش گفتم تا بزرگتر اینجا نشسته کوچیکتر دس تو کیفش نمیکنه...برگشت تو چشام زل زد گفت...بزرگی به سن نیست به عقله...:-|:-:-|والا نمیشه با این دهه هشتادیا کل کل کرد بچه نیستن که دایناسورن که هنوز منقرض نشدن



یه برادر زاده دارم 4 سالشه . رفته بودند عروسیه دختر همسایه شون( که یه پسر 6 ساله هم دارند ) از اول عروسی تا اخر این برادرزاده ی ما دست این پسر کوچولو رو گرفته بوده و با هم می رقصیدند.آخرای مجلس خواننده از دختر داداشم میپرسه شما چه نسبتی با این خانواده دارید . دختر داداشمم پشت میکروفن میگه من عروسشونم.
دادشم گفت دیگه خواننده نتونست بخونه از بس که خندید دل درد گرفت بنده خدا.
ما که تو مهمونیا و عروسیا سرمونو بالا نمی کردیم این شد عاقبتمون...
این دهه هشتادیا دیگه چی می خوان بشن...



 

یه فک و فامیل داریم اصلا ازدواج غیر فامیلی تو کتشون نمیره !!
یعنی در این حد بگم که دو تا پدربزرگام با هم برادرن و دو تا مادربزرگامم خواهرن! یعنی مامان و بابای من هم دختر عمو پسر عمو ان هم دختر خاله پسر خاله! ( واقعا من از همین تریبون خدارو شکر میکنم که سالمم ! ) این فقط یه گوششه.. یکی از عمو هام با دختر عمش ازدواج کرد.. بعد داداشه اون ،یعنی پسر عمشون ، اومده با عمم ازدواج کرده.. یعنی الان دختر عمم
هم دختر عمه ی دختر عمومه هم دختر داییش! جدای از دختر عمو و پسر عموم که با هم ازدواج کردن و دختر خاله و پسرخالمم که با هم ازدواج کردن ، یکی از پسر خاله هام اومده دختر عممو گرفته ! اینم یه گوشش..
یه طرف دیگه ، داداشه یه زن عموم اومده با خواهر یه زن عموی دیگم ازدواج کرده..
همین قدرشو من بلدم.. بقیشو هرچی مامانم میگه نمیفهمم دیگه !!
یعنی فامیل شده گره کور!!
مشمول الذمه اید اگه بعد خوندن این ، فریادها نکشیدندی و جامه ها ندریدندی و سر به بیابان نگذاردندی !! :|



 

عروسی دختر داییم توتالار بود مراسم از ساعت 7شب تا 11شب بود تاساعت 2نصفه شب تالار وبه گند کشیدن پسره باگریه میگه توروخدابیایین برین تالاروباید قفل کنم برم بازم نمیرن نمیدونم برای شب بعد چه طور تالار اماده کردن واقعا خدا قوت بااین فک وفامیل ما فرهنگ در حد الفبا



 

تازه امروز حال کسایی که میحوان از دست ده هشتادی ها سرشونو بکوبن به دیوار فهمیدم یه برادر زاده سه چهار ساله داریم مامان جونم دعواش کرده برداشته میگه فرار میکنم از این خونه میرم توروخدا ده هشتادی درحد فاجعه ان


 

 

دیروز صبح دیدم مامانم داره لباس میپوشه بره بیرون میگم مامان : کجا میری؟ دیدم مهلم نمیذاره روش به سمت تلویزیونه چند بار صداش کردم جواب نداد !!
میگم چرا جوابمو نمیدی : میگه برو به کارهاتو رفتارت بیشتر فکر کن میگم مادر من اخه من که از صبح 2کلمه هم حرف نزدم با شما
میگه یادت بیار 3شب پیش چیکار کردی!!!!!!!!!!!!
اخه این چه کاریه من دیشب یادم نیست شام چی خوردم :-(
اخه اینم مامانه من دارم :-|
سلامتی همه مادرهایی که قهرشونم قشنگه ;)

 

تعداد صفحات : 78

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3554
  • کل نظرات : 129
  • افراد آنلاین : 102
  • تعداد اعضا : 282
  • آی پی امروز : 447
  • آی پی دیروز : 825
  • بازدید امروز : 1,287
  • باردید دیروز : 5,843
  • گوگل امروز : 4
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 1,287
  • بازدید ماه : 1,287
  • بازدید سال : 1,047,579
  • بازدید کلی : 5,428,573